- خرم دل
- مشعوف، خوشدل
معنی خرم دل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دلگرم، مطمئن، قوی دل
قوی دل پشت گرم: چون که نعمان بدین طلبکاری گرم دل شد زنار سمناری... (هفت پیکر)، عاشق دلسوخته
کسی که دارای قلبی رئوف است رحیم مقابل سخت دل
رئوف و مهربان
مایه تسلی خاطر، مایه امید، معشوق، معشوقه
سیه روزگار، آدم پریشان حال
شاد و خوش شدن
متحیر، حیران
جبان، ترسو، خائف، نازک دل
خشنود، شاد، شادمان، خوشحال، امیدوار
چشم بصیرت، بینش آگاهانه و توام با خرد، برای مثال چشم دل باز کن که جان بینی / آنچه نادیدنی ست آن بینی (هاتف - ۵۰)
کنایه از غم، غصه، رنج و محنت بسیار، خون جگر
ترسنده خایف، ضعیف النفس نازک دل: فرمود که ای خلیل، چون مرغ دلی پیوسته پران وبیقراری مطلوب ترا هم در مرغان ظاهر کنیم، خایف از خدا: در کنف فقر بین سوختگان خام پوش بر شجر لانگر مرغ دلان خوش نوا. (خاقانی)
هر یک از پیروان بابک خرّمی رهبر ایرانی خرم دینان که قیام آنان علیه خلفای عباسی را رهبری کرد، کنایه از کسی که به محرّمات دینی بی اعتقاد یا بی توجه باشد، اباحتی
پر جرات پر جگر مقابل بددل کم دل، جوانمرد سخی، جمع پردلان
آنکه جراتی ندارد بزدل
ملایم، رقیق القلب، سلیم، مقابل سنگدل
دارای یک رای و اندیشه، متفق متحد، دوست جانی صمیمی
کم جرات، ترسو
زن گول، پیر زن مردنی
ترسو، بددل
((خَ دَ))
فرهنگ فارسی معین
گیاهی است از تیره چلیپاییان با برگ هایی شبیه برگ ترب اما کوچکتر از آن و گل هایی به رنگ زرد. دانه های آن طعمی تند دارند که اشته اآور می باشد
سس یا چاشنی غلیظ و تندی که با مخلوط کردن دانه های گیاه خردل در آب یا سرکه تهیه می شود،
در علم زیست شناسی گیاهی از تیرۀ چلیپاییان با برگ هایی شبیه برگ ترب، گل های زرد رنگ، دانه های ریز و قهوه ای و طعم تند،
دانه های ساییده شدۀ این گیاه که به عنوان چاشنی استفاده می شود، اسفندان، آهوری، خردله، سپندان، سپندین،
کنایه از مقداری اندک از چیزی
در علم زیست شناسی گیاهی از تیرۀ چلیپاییان با برگ هایی شبیه برگ ترب، گل های زرد رنگ، دانه های ریز و قهوه ای و طعم تند،
دانه های ساییده شدۀ این گیاه که به عنوان چاشنی استفاده می شود، اسفندان، آهوری، خردله، سپندان، سپندین،
کنایه از مقداری اندک از چیزی